امروز

پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳

  ساعت

۲۰:۳۴ بعد از ظهر

یادداشت های ویژه عاشورایی

 
عهد نامه شیعه
 ۱۹ مهر ۱۳۹۵
 2515 بازدید

عهدنامه شیعه

بصیرت عاشورایی
 ۱۹ مهر ۱۳۹۵
 2715 بازدید

اتمام حجت سیدالشهدا(ع)با کوفیان

حضرت علی اصغر
 ۱۹ مهر ۱۳۹۵
 2729 بازدید

محل دفن حضرت علی اکبر (ع) کجاست؟

ساخت فیلم عاشورایی
 ۱۹ مهر ۱۳۹۵
 2595 بازدید

هر ۱۰سال ساخت تنها یک فیلم عاشورایی فاجعه است

روایت رهبرانقلاب از شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع)
 ۱۹ مهر ۱۳۹۵
 2650 بازدید

گلچینی از مداحی‌‌های قدیمی ذاکران اهل‌بیت(ع) در حضور رهبر معظم انقلاب + فیلم

سایز متن   /

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، به جز یک جمله ، که در برخی از منابع وجود دارد و در بعضی از منابع وجود ندارد ، متن زیارت عاشورا ، از سوی همه ی بزرگان شیعه ، با متنی یکسان مورد تأیید قرار گرفته . در اهمیت زیارت عاشورا  همین  کفایت میکند که بدانیم بزرگان ما بر اساس اسناد معتبر آن را حدیث قدسی می دانند  و  قرائت آن در هر روز در طول سال و در همه ی عمرو حتی در هر صبح و شام را مورد تأکید قرار داده و بسیاری از شیعیان به ویژه در ماه محرم ، با عشق و ارادت ، بر قرائت هر روزه ی آن مداومت دارند .این تأکید ها سبب شده مجالس ویژه ی زیارت عاشورا همواره در گوشه و کنار شهرها برقرار باشد و شیعیان عاشق اباعبدالله (ع) ازاین  طریق ، کسب کمال و نورانیت وتقرب الی الله کرده ، به رفع حاجات نائل آیند .

اما در زیارت عاشورا ، چه حقیقتی نهفته است که اینچنین مورد تأکید قرار گرفته و چنین جایگاهی یافته است . از یکسو   ، مصیبت عظمای عاشورا و حقیقت شهادت حسین ابن علی علیه السلام ، سنگین ترین مصیبت اسلام و سنگین ترین مصیبت در زمین و آسمان است  واین عظمت  ایجاب میکند همواره بیرق  این سوگ برافراشته و در اهتزازباشد  و یاد آن در خاطر مسلمانان زنده بماند .

   با زنده بودن عزای حسین(ع)  ،  حق بودن اهلبیت پیامبر (ع) و باطل بودن بنی امیه ، در آن نقطه ی عطف تاریخی، که ازاصلی ترین استوانه های فرهنگ شیعه است ،در قلب ها  زنده و پا بر جا می ماند و از برکت این عقیده و از برکت این عزاداری ها و سوگواری ها ، عشق ، ایمان ، معرفت و بصیرت ، فزونی یافته و رستگاری دنیا و آخرت ، تضمین می گردد. احادیث بسیار در عظمت زیارت عاشورا وجود دارد و بزرگان حوزه ها ، سخنان بلندی در تأیید و تجلیل آن بیان کرده و آن را از برترین عبادات شمرده اند.

از سوی دیگر،این سؤال مطرح است که آیا زیارت عاشورا فقط اشاره به یک واقعه ی تاریخی در سال ۶۱ هجری دارد ومحدود و منحصربه آن است و فقط فرصتی برای بهره گیری و فیض گیری معنوی و روحانی است ، یا ، افزون بر آن ، حاوی پیامها و آموزش هائی است  ، که مثل یک دانشگاه  میتواند در دورانهای بعد از سال ۶۱ هجری هم  انسان های مستعد را  ، برای تشخیص وظیفه و انجام وظیفه  ، آموزش دهد ، حرکت دهد و هدایت کند. از  احادیث معتبر وسخنان صریح  مراجع و بزرگان  به سادگی می توان فهمید که عاشورا فقط یک واقعه ی تاریخی و محدود به یک زمان و مکان خاص نیست  و  درسها ، عبرت ها و دستور العمل های بزرگ آن ، برای همه ی  جامعه ی بشری و برای همه ی دورانهای تاریخی است که در صورت فهم آن حقایق  و عمل به آن ، حیات عزتمند و حیات طیبه  تضمین می شود.

اما این درسها چیست که  عاشورا به بشریت می آموزد ؟   پیام عاشورا را در مرحله ی اول  در کلام امام حسین علیه السلام باید جستجو کرد . اگرمفهوم  حدیث شریف  ”  مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاه فی ذُلٍّ ” را که یکی ازمعتبرترین احادیث کربلا است ، اصلی ترین پیام عاشورا بدانیم ، بدون تردید  این معنا ، که در احادیث دیگرحضرت اباعبدالله  نیز تکرار شده  ، مسئولیتی بزرگ  برای همه انسانها و بویژه برای مسلمانان و شیعیان در همیشه ی تاریخ  تعریف می کند  . اگر زندگی شیعه ، همسو با پیام عاشورا باشد ،  هر لحظه از لحظات زندگی  عاشورائی و هر زمینی که بر آن گام می نهد ،  کربلائی است . عاشورا ، فقط یک تاریخ نیست ، یک فرهنگ است  . تردیدی نیست که هرگز روزی مثل عاشورای سال ۶۱ هجری نخواهد بود ،و هرگز چنین روزی تکرار نخواهد شد  ” لا یوم کیومک یا ابا عبدالله “، اما تردیدی نیست که پیام عاشورا و فرهنگ عاشورا ،  هر زمین و هر زمانی را شامل می شود واین حقیقت زندگی ساز را  با صدای بلند به هر جامعه و به هر انسانی ابلاغ می کند  که مردن با عزت ، برتر از زندگی با ذلت است .   عاشورا ی سال ۶۱ هجری ، درخشان ترین  ، عالی ترین و الهام بخش ترین مصداق تحقق این پیام و قله ی رفیع این فرهنگ الهی است .  پیام عاشورا ، پیامی است عام ، خطاب به همه ی انسانها در همه ی سرزمین ها و همه ی دوران ها تا کسی به بهانه ی قلت عِده و عُده  ، در برابر ستمگران و ابر قدرت ها زانو نزند ،  و امام حق را تنها نگذارد .

شعار ” هیهات من الذله ”  فقط  شعار روز عاشورای سال ۶۱ هجری نیست ، بلکه مشعل فروزانی ازدرخشان ترین  معارف دین خدا است که تا ابد  فرا راه بشریت ، نور افشانی میکند .همواره این وسوسه در دلها  بوده است و خواهد بود که برای رسیدن به امتیازات بیشتر  ،از امام و رهبر حق ، دور شویم ، از ابر قدرت ، امان نامه  بگیریم  ،و تحت  ولایت کافرانی  مثل یزید زندگی کنیم . در دنیای دیروز ودنیای  امروز ، از این گونه ،  بسیاردیده ایم و می بینیم و خواهیم دید . بسیاری از بزرگان ، سابقه داران ، عالمان و ستونهای جامعه ی شیعه  در کوفه ، از این نوع بوده اند و  طوق ذلت بار خیانت به امام ، و سازش با  یزید تا قیامت بر گردن آنها است .  این نوع زندگی توأم با ذلت ، اگرچه منافعی  و وعده وعید هائی هم دارد، ولی قرآن صریحاً فرمان می دهد و هشدار می دهد .

” لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار ” . اصل عزت طلبی در برابر ابر قدرت ظالم ، ستون خیمه ی فرهنگ قرآنی و فرهنگ شیعه است و عاشورا ، زیباترین و با شکوه ترین صحنه ی تجلی آن.اگر برخی از بزرگان ما بر این جمله ی معروف تأکید کرده اند که هر روز ، عاشورا و هر زمین کربلا است ، هرگز به این معنا نیست که واقعه ی دیگری هرچند ابعاد عظیم داشته باشد بتواند با واقعه کربلا مقایسه شود ، اما به این معنا هست که همواره انسانها مخاطب پیام کربلا و درمعرض انتخاب سرنوشت ساز  بین بیعت با یزید  یا بیعت با حسین (ع)  هستند ودر هر زمین و در هر زمان ،  جبهه ی یزیدی و جبهه ی حسینی گشوده است .

اگر درست بنگریم ، پهنه ی تاریخ ،برای همه ی انسانها ، بستر انتخابی بزرگ بین این دو جبهه  و این دو فرهنگ است و هر انسانی مخاطب دعوت  ” هل من ناصر” حسین (ع) است . هرکس  مختار است به این ندا لبیک گوید و به جبهه حسین (ع) بپیوندد ، یا رو بگرداند و به ابرقدرت بپیوندد . در درون هر انسان و در درون هر حزب ودر درون هر گروه و قبیله ای، این دوگانه وجود دارد و راه سومی نیست وسراسر تاریخ ، حکایت این انتخاب ها و انتخاب کننده ها است  ،  بزرگانی همچون شهید مطهری به صراحت تأکید کرده اند که فرهنگ حسینی و فرهنگ یزیدی در تاریخ تداوم دارد و در هر زمان ، این دو ، رو در روی یکدیگرند و هنرشیعه بودن آن است که  بتوان در هر زمان و مکان ، با بصیرت و بینائی ،  حسین زمان خود را و یزید زمان خود را شناخت و وظیفه ی تولی و تبری را به شایستگی به انجام رساند .

این ، تمام معنای شیعه بودن است .  بنا بر تصریح  بزرگانمان ، آن همه تأکید بر تبری از معاویه و یزید در زیارت عاشورا  ، در حالی که آنها هزار سال است مرده اند و خاک شده اند  ، به معنای تبری از فرهنگ معاویه و تبری از معاویه های زنده ی زمان حاضر است . مشکل امروزبرخی شیعیان ، این نیست که حسین (ع) و یزید سال ۶۱ هجری را نمی شناسد  و در قبال آنها موضع ندارند ، بلکه مشکل اساسی این است که در مورد حسین و یزید زمان خود دچار عدم تشخیص و اشتباه در فهم و خطای در محاسبه شده  وعیناً مثل سال ۶۱ هجری ، عمل می کنند . مگرامروز جبهه ی باطل و جبهه ی حق پنهان اند و تشخیص آنها دشوار است ؟ با نگاهی بسیار عادی به صحنه ی جهان به سادگی می توان دریافت  که محور شرارت جهان و قطب استکبار بین الملل ومرکزیت سلطه  وقرارگاه اصلی دشمنی با اسلام و مسلمین ، امریکا است .  و دستهایش تا مفرق به خون ملت های آزاده و مسلمانان بیگناه و شیعیان ایران و عراق و نیجریه و بحرین و دیگر نقاط آلوده است .

در خباثت و دنائت این شیطان مجسم ، همین بس که وزیر خارجه ی سابق و کاندیدای کنونی ریاست جمهوری امریکا ، خانم کلینتون ،  در کتاب خاطرات خود ، با افتخار می گوید داعش را من پدید آوردم و به ۱۲۰ کشور سفر کردم تا حمایت آنها  را در قبال داعش جلب کنم . مأموریت اصلی داعش هم این بوده که  حکومت سوریه ، عراق ، ایران و یمن را در اختیار گیرد تا دیگر اثری از تشیع و بقاع متبرک شیعه و مرجعیت شیعه  باقی نماند.  این شواهد غیر قابل کتمان کافی است که هر شیعه ای  امریکا را یزید این دوران  بداند .

از سوی دیگر امروز  مراجع بزرگ  شیعه در نجف و قم ، به صراحت و روشنی ، بر امامت و ولایت و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تأکید و تصریح  دارند و اورا ستون خیمه اسلام و حسین زمان ونائب حضرت ولی امر(عج) می دانند . دشمن نیز اورا ستون خیمه ی اسلام و مسلمین تشخیص داده و با تمام قدرت و از طریق هزارها رسانه و جنگ سخت و نرم ، در صدد هدم اوست .  دوست و دشمن ،در این زمان ، امام حق و امام باطل  را شناخته وبه صراحت معرفی کرده و حجت را بر همگان تمام کرده اند  . چرا برخی از روشنفکران و سیاستمداران که مدعی تشیع و مدعی ولایتمداری اند  ، در باطل بودن و یزیدی بودن امریکا و اسرائیل  و حق بودن امام و رهبرعزیزمان تردید روا می دارند و تقابل این دو جبهه ی حق و باطل را که تداوم همان دو جبهه ی عاشورا است نادیده می گیرند   ؟ زیارت عاشورا ، تکلیف شیعه را تا ابد روشن کرده .

باید هر روز و هر صبح و شام زیارت عاشورا را خواند و آن را تکرار کرد تا در کوران مناقشات و معاملات سیاسی پیام اصلی عاشورا فراموش نشود و در عمل اجتماعی ، انحراف پدید نیاید  . باید همه ، مطمئن شویم پیام عاشورا ، تبری ازاردوگاه یزیدیان و پیوستن به اردوگاه حسینیان ،در هر زمان و مکان  و با هر هزینه ای است  . زیارت عاشورا یک برنامه عملی است ، زیارت مؤمنان به ولایت الله و کافران به ولایت طاغوت  است  .شاید کسانی ، بر این سخن اشکال  کنند و بگویند جملات زیارت عاشورا ، فقط و فقط ، مربوط به سال ۶۱ هجری است و مجاز نیستیم آن  را در مورد  دوران های دیگر به کار بریم  .

آیا واقعا زیارت عاشورا و مفاهیم بلند  آن منحصر به گذشته است و، ارتباطی با متن زندگی و جامعه و نظام سیاسی امروز ما  ندارد   . پاسخ این سؤال را زیارت عاشورا داده است .  ” یا ابا عبدالله ، انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه ” .   تقابل جبهه ی حسین (ع) و جبهه ی یزید ، تا قیامت ادامه دارد و محدود به سال ۶۱ هجری نیست . در این فراز ، صحبت از جنگ و صلح است . حرب یعنی جنگ ،در این جمله ی زیارت عاشورا  با حضرت ابا عبد الله (ع) عهد می بندیم  که جبهه گیری  با دشمنان را تا قیامت ادامه دهیم  ، آیا این جمله ی زیارت عاشورا یک تعارف است یا یک پیمان با امام معصوم ؟ متن زیارت می گوید ” عهد منی ” است ؟ .  وقتی هر روز در زیارت عاشورا به درگاه الهی دعا می کنیم   ” ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین ” . واقعا چه چیزی را از خدا طلب میکنیم ؟  قدم صدق و ثبات قدم با حسین (ع) در این روز که ما زیارت عاشورا می خوانیم  ،  چه معنائی دارد ؟ .

شاید بگویند منظور از قدم صدق با حسین (ع) ، قدم صدق در آخرت است و ارتباطی با امور دنیائی ندارد ، ولی  در زیارت قبر امام حسین (ع) تصریح شده   “قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین  فی الدنیا والاخره ” .  یعنی  ، همین حالا در همین دنیا از خداوند ،  ثبات  قدم و قدم  صدق ، با حسین (ع) و اصحاب حسین(ع) را طلب می کنم . ثبات قدم  و قدم صدق  ،  ویژگی های اقدام عملی است ، این دعا و این عهد نامه ،در زمان ما ، در دوران غیبت ، چه معنائی دارد و برای تحقق  آن چه باید کرد ؟ آیا جز پیوستن  به جبهه ی حسینیان راهی دارد ؟. وقتی در زیارت عاشورا دعامیکنیم و از خدا می خواهیم ما را خونخواه حسین قرار دهد ” ان یرزقنی طلب ثارک ” ،آیا منظورمان خونخواهی کردن  از همان قاتلان هزار و چهار صد سال قبل است که مرده اند و نابود شده اند ، یا خونخواهی کردن از ” اتباعهم ” ،و  ادامه دهندگان راه آنها و فرهنگ آنها  است ؟  وقتی حضرت ولی عصر (عج) پرچم خونخواهی حسین (ع) را بر می افرازند ، از چه کسی خونخواهی میکنند ؟ یزید مرده است  ولی جبهه ی یزید و فرهنگ یزید الی یوم القیامه در طول تاریخ ادامه دارد  .

برچسب ها: